شب گذراندن
لغتنامه دهخدا
شب گذراندن . [ ش َ گ ُ ذَ دَ ] (مص مرکب ) سپری کردن شب . به سر بردن شب :
بر سر کوی تو شبها گذارندیم به عیش
کاسمان پوشش ما بود و زمین بستر ما.
بر سر کوی تو شبها گذارندیم به عیش
کاسمان پوشش ما بود و زمین بستر ما.
وحشی بافقی .