ترجمه مقاله

شترنجی

لغت‌نامه دهخدا

شترنجی . [ ش َ رَ ] (ص نسبی ) شطرنجی . منسوب به شترنج . || همانند صفحه ٔ شطرنج . دارای مربعات سفید وسیاه .
- پارچه ٔ شترنجی ؛ پارچه که نقش آن دارای مربعات باشد یکی سیاه و دیگری سپید. رجوع به شطرنج شود.
|| آش یا نانی که از شترنج سازند. (برهان ) (انجمن آرا).
- آش شترنجی ؛ آشی که از غلات درهم ساخته شده است .
- نان شترنجی ؛ که از غلات درهم پخته شده است :
سفره ٔ چرخ و نان شترنجی
چیست تا در سماط او سنجی .

شیخ اوحدی .


|| نوعی از گلیم . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله