ترجمه مقاله

شتلم

لغت‌نامه دهخدا

شتلم . [ ش ُ ت ُ ل ُ ] (اِ) مخفف اشتلم . درشتی کردن بغیر موقع و بیجا. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). لاف و گزاف :
ای گشته برای تو موافق انجم
گشتی چو به جود شهره نزد مردم
از گردش این زمانه ٔ پرشتلم
نامت نشود ز دفتر هستی گم .
انوری (از دستورالوزراء خواندمیر و فرهنگ سروری ).
و رجوع به اشتلم شود. || ظلم و تعدی نمودن باشد به مردم .(برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). غلبه و زور. (فرهنگ نظام ).
ترجمه مقاله