ترجمه مقاله

شجار

لغت‌نامه دهخدا

شجار. [ ش َج ْ جا ] (ع ص ) عشاب . حشایشی . گیاهشناس . دانشمند که به کار تحقیق درباره ٔ درختان اشتغال داشته باشد. ج ، شجارون . (از ذیل اقرب الموارد). نباتی : وهوالذی یسمیه شجارونا بالاندلس بالقرنفلیة. (ابن البیطار در شرح کلمه ٔ زهره ). || گیاه فروش . (یادداشت مؤلف ) : وقد یبیع شجار و الاندلس اصل ... علی انه البهمن الابیض . (ابن البیطار). لکلرک در موضعی میگوید این کلمه مصحف سحار است و سحار به معنی نباتی است . (یادداشت مؤلف ).
ترجمه مقاله