ترجمه مقاله

شجعة

لغت‌نامه دهخدا

شجعة. [ ش َ ع َ ] (ع ص ، اِ) شتربچه که مادرش آن را ناقص خلقت زاده باشد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || شُجعَة. رجوع به شجعه شود. || مرد دراز مضطرب . (از اقرب الموارد). || زمان . (از ذیل اقرب الموارد). || ج ِ شجاع به معنی دلیر. (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله