ترجمه مقاله

شجعم

لغت‌نامه دهخدا

شجعم . [ ش َ ع َ ] (ع اِ) شیر بیشه . (منتهی الارب ). شیر. (مهذب الاسماء). اسد. (اقرب الموارد). || کالبد انسان یا گردن آن . (منتهی الارب ). جسد انسان و به قولی گردن آن و به قولی طویل . و میم در همه ٔ معانی زاید است برای الحاق . (از اقرب الموارد). || (ص ) درازبالا. (منتهی الارب ). || حیة شجعم ؛ مار کلفت و ستبر و شجعم از صفات مار شجاع است . (از ذیل اقرب الموارد). مار نر. (مهذب الاسماء). || عنق شجعم ؛ گردن دراز استخوانی .(از ذیل اقرب الموارد). ج ، شجاعم . (مهذب الاسماء).
ترجمه مقاله