ترجمه مقاله

شحنة

لغت‌نامه دهخدا

شحنة. [ ش ِ ن َ ] (ع ص ، اِ) آنقدر از گیاه که ستوران را یک روز و یک شب کفایت کند. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || جماعت اسبان یا به قدر کفایت از آن ، یقال : بالبلد شحنة من الخیل ؛ ای رابطة. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || آنچه کشتی را بارگیری کنند. (از ذیل اقرب الموارد). || آنکه ضبط مدینه و سیاست آن را از طرف سلطان بس باشد. (منتهی الارب ). || گروهی نگاهبانان شهر. (از آنندراج ). گروهی که شهر نگاه دارند. (مهذب الاسماء). || نایب . آن کس که خراج را فراهم می آورد. || رسول و پیغام آور. (ناظم الاطباء). عامل عمل دار. کاردار. (زمخشری ).
ترجمه مقاله