ترجمه مقاله

شخاییدن

لغت‌نامه دهخدا

شخاییدن . [ ش َ دَ ] (مص ) ریش کردن . خلانیدن . خراشیدن . (برهان ). ریش کردن . (از فرهنگ رشیدی ). ریش کردن . خلیدن . (فرهنگ سروری ). به دندان ریش کردن . (صحاح الفرس ) :
سواران خفته و این اسب بر سرْشان همی تازد
که نه کس را بکوبد سر نه کس را روی بشْخاید.

ناصرخسرو.


ترجمه مقاله