ترجمه مقاله

شد و آمد

لغت‌نامه دهخدا

شد و آمد. [ ش ُ دُ م َ ] (ترکیب عطفی ، اِمص مرکب ) شدآمد. آمد و شد. رفت و آمد. تردد : چنان فروگرفت قلعه را که آفریده شد و آمد نتوانست کرد. (تاریخ طبرستان ). مسالک و مهالک امن گشاده داریم تا تجار فارغ و ایمن شد و آمدی مینمایند. (جهانگشای جوینی ).
ترجمه مقاله