ترجمه مقاله

شربتدار

لغت‌نامه دهخدا

شربتدار. [ ش َ ب َ ] (نف مرکب ، اِ مرکب ) دارنده ٔ شربت . || مسؤول شربتخانه . خادم که اقسام شربت در تحویل او است . (فرهنگ نظام ). کسی که مرباها و آچارها را بسازد و انواع حلواها بپزد و آن را در عرف حال رکابدار گویند. (آنندراج ) (بهار عجم ) :
شربتی دارد لبش بهر دل بیمار من
مردم و رحمی ندارد ماه شربتدار من .

سیفی .


ترجمه مقاله