شرطة
لغتنامه دهخدا
شرطة. [ ش ِ طَ ] (اِخ ) ناحیه ٔ بزرگی است از اعمال واسط که در بین انین و منحدر واقع شده بطرف بصره . (از معجم البلدان ) :
وی چون ز شرطه سوی حرم شد کلیم وار
گامی دو سه بر اسبک خادم مگر نشست .
وی چون ز شرطه سوی حرم شد کلیم وار
گامی دو سه بر اسبک خادم مگر نشست .
سیدحسن غزنوی .