ترجمه مقاله

شرمگینی

لغت‌نامه دهخدا

شرمگینی . [ ش َ ] (حامص مرکب ) شرمساری . خجالت . خجلت . شرمندگی . (فرهنگ فارسی معین ) (یادداشت مؤلف ). خفر. (منتهی الارب ). خفاره . (منتهی الارب ). حیا. خجولی . باحیایی : سرمایه ٔ همه ٔ نیکیها اندر دانش و ادب است خاصه ادب نفس و تواضع و... و شرمگینی . (قابوسنامه ص 37).
به گرم چشمی من در نظاره ٔ معنی
به شرمگینی من در افاده ٔ اشعار.

عرفی شیرازی (از آنندراج ).


رجوع به شرمگین شود.
ترجمه مقاله