ترجمه مقاله

شرم

لغت‌نامه دهخدا

شرم . [ ش َ ] (ع اِ) لجه ٔ دریا. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). پاره ای از دریا. (مهذب الاسماء). || گیاه بسیار انبوه و بالیده که سر آن خورده شود.(از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || نام درختی . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). درختی است . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
ترجمه مقاله