ترجمه مقاله

شروق

لغت‌نامه دهخدا

شروق . [ ش ُ ] (ع مص ) مصدر به معنی شَرق . (ناظم الاطباء). برآمدن آفتاب . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ) (غیاث اللغات ) (المصادر زوزنی ) (از اقرب الموارد). دمیدن مهر. (یادداشت مؤلف ) : در مغزش خواب پیش از شروق شعله ٔ آفتاب از دبادب مواکب سلطان در حوالی قصر خویش بی آرام گشت . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 336). رجوع به شرق شود. || (اِمص ) مجازاً به معنی روشنی . (آنندراج ). مجازاً به معنی ظهور و روشنی . (غیاث اللغات ) :
چون ز روی این زمین تابد شروق
من چرا بالا کنم رو در عیوق .

مولوی .


|| (مص ) شکافتن گوش گوسپند و جز آن . (غیاث اللغات ) (آنندراج به نقل از منتخب اللغات ). || دراز شدن درخت خرما. (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله