ترجمه مقاله

شستکات

لغت‌نامه دهخدا

شستکات . [ ش ُ ت َ ] (معرب ، اِ) ج ِ عربی شستکه ٔ فارسی . به معنی دستمالها. دستارچه ها. مندیل ها. (یادداشت مؤلف ). || همان است که ایرانیان آذرشست گویند و آذرشست ؛ یعنی پوشیده شده با آتش . (از الجماهر ص 201). رجوع به شستکه شود.
ترجمه مقاله