ترجمه مقاله

شطء

لغت‌نامه دهخدا

شطء. [ ش َطْءْ ] (ع مص ) برگ و یا خوشه برآوردن کشت و جز آن . || بر کنار رودباررفتن . || پالان نهادن ماده شتر را. || پالان بستن بر شتر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || آرمیدن با زن . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || گرانبار کردن شتر را. || قوی و توانا شدن مرد بر بار. || بچه انداختن زن . || مقهور کردن کسی را. (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله