ترجمه مقاله

شعاب

لغت‌نامه دهخدا

شعاب . [ ش ِ ] (ع اِ) ج ِ شِعب ، به معنی راهها که در کوهها باشد. (غیاث اللغات ) (از اقرب الموارد).رجوع به شعب شود. || ج ِ شعب به معنی شکافها و درزها. (آنندراج ) (غیاث اللغات ) : اعوان اسلام بر پی کفار می رفتند و ایشان را در متون هضاب و بطون شعاب می کشتند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 273). برمعاطف آن شعاب و مخارم آن هضاب اطلاع یافته بود. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 342). || ج ِ شُعبَة. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به شعبة شود.
- امثال :
شغلت شعابی جدوای ؛ ای شغلت کثرة المؤنة عطائی عن الناس ؛ بسیاری ثروت و دولت مانع از بخشش من گردید. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله