ترجمه مقاله

شعیب

لغت‌نامه دهخدا

شعیب . [ ش ُ ع َ ] (اِخ ) ابن قتیب . در شاهنامه ٔ فردوسی آمده که داراب بر تازیان که تحت فرماندهی شعیب قتیب بودند غلبه کرد و آنان مطیع و منقاد شدند. نولدکه گوید: تا آنجا که من میدانم افسانه ٔ مذکور فقط در شاهنامه آمده است . من حدس میزنم که یک تن خراسانی عربهایی را که ابتدا فاتح بوده و بعد خراسانیان تحت فرماندهی ابومسلم بر ایشان غالب شدند، دوست نداشته و این قصه را ساخته است . البته اسم قتیب را به یاد آن مرد منفور موسوم به قتیبةبن مسلم انتخاب کرده است . چنین فصلی کاملاً با ایران پرستی فردوسی موافقت دارد. (فرهنگ فارسی معین ). نام یکی از سرداران عرب . (از فرهنگ لغات ولف ) :
برفتند و سالار ایشان شعیب
یکی نامدار از نژاد قتیب .

فردوسی .


ترجمه مقاله