ترجمه مقاله

شفاخانه

لغت‌نامه دهخدا

شفاخانه . [ ش ِ / ش َ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) بیمارستان . (ناظم الاطباء). دارالشفاء، و آن مکانی بود که ملوک و امرا برای معالجه ٔ غربا و مساکین مقرر سازند. (آنندراج ) :
دل ما را که ز مار سر زلف تو بخست
از لب خود به شفاخانه ٔ تریاک انداز.

حافظ.


مستیی را که خماری نبود در دنبال
از شفاخانه ٔ آن نرگس بیمار طلب .

صائب .


|| اداره ای است که به بهداشت شاگردان آموزشگاهها رسیدگی کرده و بیماران را درمان میکند، پیشتر «پست صحی امدادی مدارس »گفته میشد . (لغات فرهنگستان ).
ترجمه مقاله