ترجمه مقاله

شفا یافتن

لغت‌نامه دهخدا

شفا یافتن . [ ش ِ / ش َ ت َ ] (مص مرکب ) خوب شدن .بِه ْ شدن . ابلال . بلول . ابتلال . تبلل . استبلال . بِه ْ شدن از بیماری . صحت یافتن . بهبود یافتن . تندرست شدن . (یادداشت مؤلف ). استشفاء. (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). اشتفاء. (منتهی الارب ). بهبود یافتن (ازمرض ). معالجه شدن . (فرهنگ فارسی معین ) :
دم عیسوی جوی کآسیب جان را
ز داروی ترسا شفایی نیابی .

خاقانی .


که به دعای عابد خواهرشان شفا یافته . (گلستان ). آورده اند که در همان هفته شفا یافت . (گلستان ).
ترجمه مقاله