ترجمه مقاله

شف

لغت‌نامه دهخدا

شف . [ ش َف ف / ش ِف ف ] (ع ص ، اِ) جامه ٔ تنک که از ورای آن چیزها دیده شود. ج ، شُفوف . (ناظم الاطباء). جامه ٔ تنک . (مهذب الاسماء) (آنندراج ). پارچه ٔ تنک و نازک . (برهان ) (از فرهنگ جهانگیری ): ثوب شف ؛ جامه ٔ بسیار تنک و نازک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || پرده ٔ تنک و باریک که از پس آن چیزی توان دید. (فرهنگ جهانگیری ) (برهان ). پرده ٔ تنک . ج ، شفوف . (مهذب الاسماء) (آنندراج ). || (اِ) ریح و باد. (ناظم الاطباء). باد. (آنندراج ). || (اِمص ) فضل و فزونی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). افزونی . (از برهان ) (فرهنگ جهانگیری )(مهذب الاسماء) (غیاث اللغات ). || کمی و نقصان (از اضداد است ). (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). کمی . (از برهان ) (فرهنگ جهانگیری ) (غیاث اللغات ) . نقصان . (آنندراج ) (مهذب الاسماء). || (اِ) بقیه ٔ روز. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || (ص ) کم . (از منتهی الارب ).
ترجمه مقاله