ترجمه مقاله

شقا

لغت‌نامه دهخدا

شقا. [ ش َ ] (اِ) شغا. شگا. (یادداشت مؤلف ). شغاه . ترکش و تیردان . (ناظم الاطباء). به معنی تیردان است یعنی جایی که تیر در آن گذارند، و آن را ترکش و کیش نیز گویند و به عربی جعبه خوانند. (برهان ) (آنندراج ) : با کلاههای چهارپر تیر و کمان به دست و شمشیر شقاو نیم لنگ . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 551). هزار غلام با عمود سیمین و دوهزار با کلاههای چهارپر بودند و کیش وکمر و شمشیر شقا و نیم لنگ بر میان بسته . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 290). و رجوع به شغا و شغاه و شگا شود.
ترجمه مقاله