ترجمه مقاله

شقاق

لغت‌نامه دهخدا

شقاق . [ ش ِ ] (ع مص ) مشاقّه و خلاف و دشمنی کردن و ضرر رسانیدن . (از آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). مخالفت کردن با. دشمنی کردن با. (فرهنگ فارسی معین ). مُشاقَّه . (منتهی الارب ). مخالفت و دشمنی کردن . (غیاث ). خلاف . (دهار) (مهذب الاسماء). و رجوع به مشاقه شود. || در مشقت و دشواری انداختن . (ناظم الاطباء) (از آنندراج ). || یکسو شدن برخلاف مردمان . (ناظم الاطباء). یک طرف رفتن . (از آنندراج ) (غیاث ). || با یکدیگر خلاف کردن . (دهار) (ترجمان القرآن ). مخالفت و عداوت نمودن بر کسی . گویند: شاقه مشاقةً و شقاقاً؛ ای خالفه و عاداه . (از ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله