ترجمه مقاله

شلم

لغت‌نامه دهخدا

شلم . [ ش ِ ل ِ / ش ِ ] (اِ) صمغ و انگوم درخت . (ناظم الاطباء). به نظر من به فتح اول و دوم است ، زیرا دهی است بدین نام که صمغ کتیرای فراوان دارد و آن را شلم زارنامند. (یادداشت مؤلف ). بمعنی صمغ است خواه صمغ عربی باشد و خواه غیر عربی . (از برهان ) (از آنندراج ). صمغ. (ریاض الادویة) (از فرهنگ جهانگیری ): نکعة؛ شلم فتاد. (منتهی الارب ). ایدع ؛ شلمی است سرخ که از سقطری آرند و در تداوی جراحات بکار برند. (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله