ترجمه مقاله

شلک

لغت‌نامه دهخدا

شلک . [ ش ِ ] (اِ)گل سیاه تیره چسبنده که چون پای در آن بند شود بدشواری برآید. (از فرهنگ اوبهی ) (ناظم الاطباء) (برهان ) (از فرهنگ جهانگیری ). گل بود سیاه دوسنده و گیرنده . (لغت فرس اسدی ). گل تیره ٔ سیاه را گویند که چسبنده باشد. شل و گل مرادف یکدیگرند و در فارسی شل را مضموم نیز استعمال کنند و آن گلی است سخت نگردیده و شل است ، یعنی نرم است و سست است . (انجمن آرا) (آنندراج ).
ترجمه مقاله