ترجمه مقاله

شلک

لغت‌نامه دهخدا

شلک .[ ش ِل ْ ل َ ] (اِ) آواز چند بندوق که یکبارگی سر دهند و این ترکی است . (آنندراج ) (از غیاث ) :
شلک رعد شد و برق در آتش بازی است
سایه با آن نسق و ساقی بستان ابر است .
زکی ندیم (از آنندراج ).
رجوع به شلیک شود.
ترجمه مقاله