ترجمه مقاله

شل

لغت‌نامه دهخدا

شل . [ ش َ ] (اِ) پوست نازک رنگینی که در میان درز کفش و یراق زین اسب و جز آن ازبرای خوش آیندگی بدوزند و بعضی از یراق اسب را نیز به آن دوزند. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جهانگیری ) (از برهان ). پوستی را نازک کرده ملون به الوان مختلف کنند و بر رویهای کفش و موزه زنند تا خوش نماید. (از انجمن آرا) (از آنندراج ). || ران آدمی و سایرحیوانات . (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از برهان ).
ترجمه مقاله