ترجمه مقاله

شماره

لغت‌نامه دهخدا

شماره . [ ش ُ رَ / رِ ] (اِ) تعداد. اندازه . حساب . (ناظم الاطباء). عدد. عد. شمار. شمارش . (یادداشت مؤلف ).
- از شماره برون شدن ؛ بی حد و حساب شدن . بیرون از اندازه و حساب گشتن :
فضل ترا همی نبود منتهی پدید
آنرا که از شماره برون شد چه منتهی است .

فرخی .


اگر خواهی سپاهش را شماره
برون باید شد از حد اماره .

(ویس و رامین ).


- به شماره افتادن نفس ؛ بُهر. (یادداشت مؤلف ). بُهر در منتهی الارب بمعنی تاسه آمده و یکی از معانی تاسه در برهان چنین است : پی در پی نفس زدن مردم و اسب و حیوان دیگر از کثرت گرما یا تلاش کردن و دویدن همچنین بمعنی صدای نفس کشیدن هست . رجوع به تاس و تاسه و تاسیدن در برهان شود.
- شماره کردن ؛ احصاء. (یادداشت مؤلف ).
- || حساب کردن . شمردن . (ناظم الاطباء).
|| عداد. شمار. (یادداشت مؤلف ). || نمره : شماره ٔ منزل . شماره ٔ اتومبیل . (یادداشت مؤلف ).
- شماره ٔ ترتیب ؛ نمره ای که به شیئی یا شخصی به ترتیب (تقدم مرتبه ، الفبایی نام خانوادگی ، زودتر رسیدن و غیره ) دهند. نمره ٔ ترتیب . (فرهنگ فارسی معین ).
ترجمه مقاله