شمسالغتنامه دهخداشمسا. [ ش َ ] (هزوارش ، اِ) به لغت زند نور و روشنایی و پرتو آفتاب و ماه و چراغ و آتش و جز آن . (از برهان ) (ناظم الاطباء). || بمعنی نور باشد که آن روشنایی معنوی است . (برهان ).