شمس الدین
لغتنامه دهخدا
شمس الدین . [ ش َ سُدْ دی ] (اِخ ) قاضی شمس الدین نسوی . از گویندگان نیشابور و عالِمی است یگانه و فاضلی است فرزانه . از اشعار اوست :
دلدار همه گرددل و دین گردد
وآنگه که ببرد خویشتن بین گردد
گفتم سخن تلخ مگو گفت خموش
چون بر لب من رسید شیرین گردد.
رجوع به فرهنگ سخنوران شود.
دلدار همه گرددل و دین گردد
وآنگه که ببرد خویشتن بین گردد
گفتم سخن تلخ مگو گفت خموش
چون بر لب من رسید شیرین گردد.
(از آتشکده ٔ آذر چ شهیدی ص 138).
رجوع به فرهنگ سخنوران شود.