ترجمه مقاله

شمشیربند

لغت‌نامه دهخدا

شمشیربند. [ ش ِ / ش َ ب َ] (نف مرکب ) آنکه به خود شمشیر بندد. (یادداشت مؤلف ). که شمشیر بر کمر دارد. || (اِ مرکب ) بند شمشیر. حماله ٔ سیف . (یادداشت مؤلف ) :
در مصاف قضا به خون عدوش
تا به شمشیربند گلگون باد.

انوری .


ترجمه مقاله