ترجمه مقاله

شمعچه

لغت‌نامه دهخدا

شمعچه . [ ش َ چ َ / چ ِ ] (اِ مصغر) شمع خرد استصباح را. (یادداشت مؤلف ). || تیر کوچک که زیردیوار یا سقف شکسته نهند نیوفتادن آنرا. (یادداشت مؤلف ). رجوع به شمع شود. || کبریت که به جای چوب ماده ٔ شمعی دارد. شمع سخت خرد که بر سر آن گوگرد باشد و چون کبریت بکار برند. (یادداشت مؤلف ).
ترجمه مقاله