ترجمه مقاله

شمل

لغت‌نامه دهخدا

شمل . [ ش َ ] (ع مص ) رسیدن کار به همه و فراگرفتن ایشان را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). فراگرفتن . (برهان ) (غیاث ) (فرهنگ جهانگیری ). || به چپ رفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || به چپ گرفتن کسی را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || تغییر کردن باد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || آرمیدن با زن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ). || برچیدن از خرما آنچه بر درخت بود. || در باد سرد نهادن می را تا سرد شود. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || در غلاف گرفتن پستان گوسپند را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). پستان گوسفند در غلاف نهادن . (تاج المصادر بیهقی ). || شمال ساختن برای گوسفند. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به شمال شود. || شمال بستن بر خوشه ٔ خرمابن . (ناظم الاطباء). خوشه ٔ خرما در غلاف نهادن . (از اقرب الموارد). || پوشانیدن چیزی را (ناظم الاطباء). به چادر پوشیدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله