ترجمه مقاله

شملیت

لغت‌نامه دهخدا

شملیت . [ ش َ ] (اِ) شملید. حلبه و شمبلیله . شلمیز. (ناظم الاطباء). اسم هندی حلبه است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). رستنیی باشد که آن را به عربی حلبه گویند. شملید. (از برهان ) (آنندراج ). رجوع به مترادفات کلمه شود.
ترجمه مقاله