ترجمه مقاله

شموع

لغت‌نامه دهخدا

شموع . [ ش ُ ] (ع مص ) شمع. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). بازی کردن . (مهذب الاسماء) (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). مزاح و بازی کردن . (آنندراج ). رجوع به شمع شود. || پریشان و متفرق شدن چیزی . (آنندراج ). رجوع به شمع شود.
ترجمه مقاله