ترجمه مقاله

شمول

لغت‌نامه دهخدا

شمول . [ ش َ ] (ع اِ) نامی است می را. (مهذب الاسماء). می سرد. (ناظم الاطباء). می ، بدان جهت که درمی گیرد مردم را به بوی یا آنکه بلا و شدت دارد، مانند: بلا و شدت باد شمال یا می سرد باد شمال وزیده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). خمر. (تحفه ٔ حکیم مؤمن ) : هر یک از وصف شراب شمول لول . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 448). || لغتی است در شَمال (شِمال ) که بادی است . (منتهی الارب ). باد شمال . (ناظم الاطباء). بادی که از طرف قطب می وزد. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
ترجمه مقاله