ترجمه مقاله

شناق

لغت‌نامه دهخدا

شناق . [ ش ِ ] (ع اِ) سربند مشک از دوال و رشته و مانند آن . (منتهی الارب ). بند سر مشک و گویند آن رسن که مشک را بدان درآویزند. ج ، شُنُق . (از مهذب الاسماء). || زه کمان . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || درازی سر. (از اقرب الموارد). || (ص ) دراز. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). واحد و جمع و مذکر و مؤنث در آن یکسان است . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله