شنبذ
لغتنامه دهخدا
شنبذ. [ شَم ْ ب ِ ] (معرب ، اِ مرکب ) معرب شون بوذی :
یقولون لی شنبذ و لست مشنبذاً
طوال اللیالی او یزول ثبیر.
و رجوع به همان کتاب ص 210 شود.
یقولون لی شنبذ و لست مشنبذاً
طوال اللیالی او یزول ثبیر.
ابوالمهدی (از المعرب جوالیقی ص 9).
و رجوع به همان کتاب ص 210 شود.