ترجمه مقاله

شنج

لغت‌نامه دهخدا

شنج . [ ش َ ن َ ] (ع مص ) ترنجیده و درهم کشیده شدن پوست کسی : شنج جلده شنجاً. (از منتهی الارب ). منقبض شدن پوست و درهم کشیده شدن آن در اثر رسیدن آتش بدان یا سرمازدگی . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله