ترجمه مقاله

شنش

لغت‌نامه دهخدا

شنش . [ ش َ ] (اِ) نی و چوبی باشد که ندافان پنبه را به آن گردآوری کنند و پنبه ٔ زده را از این رو به آن رو گردانند. (برهان ). نی را گویند که پنبه را ندافان بدان گرد آورند و آن را شغش نیز نامند. (فرهنگ جهانگیری ). چوبی را گویند که ندافان بدان پنبه را گردانند. (انجمن آرا) (آنندراج ). چوبی که ندافان پنبه و پشم را بدان گردآوری کرده و زیر و رو نمایند. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله