ترجمه مقاله

شنعاء

لغت‌نامه دهخدا

شنعاء. [ ش َ ] (ع ص ) تأنیث اشنع. زشت و قبیح . (از اقرب الموارد) : حاضران از آن داهیه ٔ دهیا و حادثه ٔ شنعا تعجب نمودند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 298). و رجوع به اشنع شود. || عیرة شنعاء؛ گورخر ماده ٔ بسیار زشت . (از منتهی الارب ).
ترجمه مقاله