ترجمه مقاله

شنعار

لغت‌نامه دهخدا

شنعار. [ ش َ ] (اِخ ) (بمعنی تیر انداختن یا بمعنی دونهر) اراضی است که در آنجا بعد از وقوع طوفان خشت زده شد و قیر را در عوض گل بکار میبردند و شنعار اسم عبرانی دشت آرام است که در میانه ٔ رود فرات و دجله واقع بود. (قاموس کتاب مقدس ). در تاریخ ایران باستان آمده است : سرزمین قوم سومر را که از چهار هزار سال پیش از میلاد مسیح در جنوب عراق کنونی میزیستند همسایگانشان شنعار میخوانند. درتورات چندین بار مرز و بوم شنعار یاد گردیده از آنجمله در سِفْرِ پیدایش باب یازدهم فقرات 3 - 2 و سِفْرِ پیدایش باب دهم فقره ٔ 10 و باب چهاردهم فقره ٔ 1، اشعیاء باب یازدهم فقره ٔ 11، دانیال باب اول فقره ٔ 2، کتاب دوم پادشاهان باب هفدهم فقرات 24 و 30. مهمترین شهرهای شنعار در جنوب عراق کنونی در دهنه ٔ فرات بوده ، از آنهاست شهر اور که ویرانه ٔ آن امروز ابوشهرین نام دارد، اورک (ارچ ) که امروزه ویرانه ٔ آن «ورکه » خوانده میشود، اریدو ، لارسا ، لاگش ، کلنون ...
بنا به آثاری که در دست است شنعار سرزمین سومریها عبارت بوده از شهرهایی که هر یک بدست شهریاری و به سرپرستی خدایی اداره میشد. این شهریاران با هم در زد و خورد بودند. گاهی یکی از آنان بر دیگری چیره می شد و چندین شهر به دست وی می افتاد و قلمرو فرمانفرمایی وی توسعه می یافت . کهنترین آثار کتبی که از شهریاران شنعار به ما رسیده متعلق است به یک سده پیش از سومین هزاره ٔ پیش از میلاد، از جمله آنکه مسیلیم در سه هزار و یکصد سال پیش از میلاد در شهر کیش پادشاهی داشت . گورستانی که در شهر «اور» پیدا شده قدمت آن از روی زمین شناسی به سه هزار و پانصد سال پیش از میلاد مسیح برآورد شده است . (از فرهنگ ایران باستان ص 116، 117، 118، 119، 120، 124، 127، 128، 131،133، 135، 165). و نیز رجوع به سومر شود.
ترجمه مقاله