ترجمه مقاله

شنغم

لغت‌نامه دهخدا

شنغم . [ ش ِن ْ ن َ ] (ع اِ، از اتباع ) رغماً له شنغماً؛ از اتباع است ؛ برخلاف میل و خواهش او. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به سنغم شود.
ترجمه مقاله