ترجمه مقاله

شنف

لغت‌نامه دهخدا

شنف . [ ش َ ] (ع اِ) گوشواره ٔ بالایین یاآویزه ٔ بالای گوش یا معلاق برین و آن خلاف قرط است که در نرمه ٔ گوش باشد. ج ، شنوف . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). گوشواره ای که بالای گوش آویزند. و آنچه زیرگوش آویزند قرطه است . (فرهنگ جهانگیری ). ورگوشی . (زوزنی ). و آن گوشواره یا آویزی است که بر بالای گوش کنند، خلاف قرط که بر نرمه ٔ گوش آویزند. آنچه از بالا یانرمه ٔ گوش آویزند زینت را. ج ، شنوف ، اشناف . (از یادداشت مؤلف ). حلقه ٔ گوش از طرف بالا. ورگوش بالاطرف .
- شنف الدیک ؛ گیاهی است . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله