شنفته
لغتنامه دهخدا
شنفته . [ ش ِ ن ُ ت َ / ت ِ ] (ن مف ) نعت مفعولی از شنفتن . شنیده شده :
با دیده اعتبار نباشد شنفته را.
- بحق چیزهای نشنفته ؛ وقتی از گفتار کسی تعجب کنند این جمله را بر زبان رانند.
با دیده اعتبار نباشد شنفته را.
قاآنی .
- بحق چیزهای نشنفته ؛ وقتی از گفتار کسی تعجب کنند این جمله را بر زبان رانند.