ترجمه مقاله

شنقار شدن

لغت‌نامه دهخدا

شنقار شدن . [ ش ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) بمعنی مردن سلاطین ، در جغتایی استعمال کنند. (از غیاث اللغات ) (آنندراج ). کنایه از مردن پادشاه ترکستان است و این نیز ترکی است . (انجمن آرا). به زبان احترام ، مردن .(یادداشت مؤلف ) : هنوز این کتاب شرف اتمام نپذیرفته بود که بندگان حضرت عرش آشیانی [ آستان ] شنقار شدند و به دارالخلود انتقال فرمودند به تاریخ روز پنجشنبه بیستم ماه جمادی الاول سنه ٔ 1014 هَ . ق . (جمال الدین حسین اینجو از مقدمه ٔ فرهنگ جهانگیری ).
ترجمه مقاله