ترجمه مقاله

شنیق

لغت‌نامه دهخدا

شنیق . [ ش َ ] (ع اِ) چوبی است که بر آن قرصه ٔ شهد را بردارند و در پهنخانه ٔ زنبور عسل آن را برپا کنند و این وقتی باشد که زنبور اولاد و بچگان خود را شهد خوراند. || پسرخوانده . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || (ص ) مشنوق . (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله