شهبارولغتنامه دهخداشهبارو. [ ش َ ] (اِ مرکب ) خندق . (فرهنگ نعمةاﷲ). برج قلعه و خندقی که گرداگرد شهر و یا قلعه باشد. (ناظم الاطباء).