ترجمه مقاله

شهشناس

لغت‌نامه دهخدا

شهشناس . [ ش َ ش ِ ] (نف مرکب ) مخفف شاه شناس . شاه شناسنده . شناسنده ٔ شاه :
دیده میباید که باشد شه شناس
تا شناسد شاه را در هر لباس .

(امثال و حکم ص 846) (یادداشت مؤلف ).


|| (ن مف مرکب ) که شاه او را شناسد. رجوع به شاه شناس شود.
ترجمه مقاله