ترجمه مقاله

شهلیدن

لغت‌نامه دهخدا

شهلیدن . [ ش َ دَ ] (مص ) پراکنده و پریشان شدن و از هم پاشیده شدن و پخچ و پهن گشتن . (از برهان ) :
چو افتاد دشمن در آن پای نغز
ز سُم ّ سمندش بشهلید مغز.

نظامی (از جهانگیری ).


ترجمه مقاله